با اینکه دادستان آمریکا هنوز پرونده قتل را باز گذاشته است؟
روزنامه محلي بوستون به نقل از يک افسر پليس مي نويسد که تحقيقات ابتدایي و اوليه حکايت از "خودکشي ظاهري" دارد ولي همزمان سخنگوي دادستاني بوستون مي گويد که مرگ عليرضا پهلوي رسما در رديف خودکشي طبقه بندي نشده و در ادامه اظهاراتش تاکيد مي کند که اين پرونده در رديف قتل نيز طبقه بندي نشده ولي کارآگاهان ويژه قتل در حال تحقيق و رسيدگي به اين موضوع مي باشند.
رسانه ایران (rasanehiran.com):روز سه شنبه چهاردهم دي ماه 1389 (۴ ژانويه 2011) خبري مبني بر خودکشي "عليرضا پهلوي"، دومين فرزند "محمدرضا پهلوي" بر روي خروجي خبرگزاري هاي مختلف قرار گرفت که نشان می داد علیرضا پهلوی که ۴۴ سال داشت در محل سکونتش واقع در شهر بوستون با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داده است.
اکثر رسانه ها اين خبر را با استناد به مصاحبه هاي اعضاي خانواده پهلوي و يا سامانه هاي خبري منتسب به آنها منتشر کردند.
"رضا پهلوي" علت خودکشي برادرش را افسردگي شديدي عنوان مي کند که مدت ها بود بنا بر گفته او گريبانگير عليرضا پهلوي شده بود. او در ادامه افسردگي و نهايتا خودکشي خواهرش "ليلا پهلوي" و همچنين از دست دادن "ليلا آزموده" معشوقه عليرضا را از ديگر دلايل خودکشي وي توصيف مي کند.
در این میان، پایگاه خبری حقوق انسانی و اولیه بشر که ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دموکراتیک زندانیان سیاسی می باشد در یادداشتی با عنوان "عليرضا پهلوي احتمالا به قتل رسيده است" به بررسی برخی شواهد این ماجرا می پردازد. هرچند این سایت درصدد است دستگاه های اطلاعاتی ایران را مسبب این حادثه عنوان کند اما جالب اینجا است که شواهدی را ارائه می کند بیش از هر کس، "رضا پهلوی" برادر علیرضا را در مظان اتهام قرار می دهد.
رضا پهلوي در اظهاراتش با ذکر اين نکته که برادرش همچون ميليون ها جوان ايراني از آنچه به ناروا بر ميهن عزيزش مي گذشت سخت آزرده و غمگين بوده، خودکشي وي را ناشي از وطن پرستي اش عنوان می کند. گفته ای که چندان برای این ارگان خبری پذیرفتنی نیست و در موردش می نویسد "گو اينکه هر کس وطنش را دوست داشته باشد و از آنچه بر وطنش مي گذرد آزرده و غمگين باشد، مي تواند به جاي مبارزه، خودکشي نمايد!"
این سایت ابراز می دارد که "اگر از اين گونه استدلال هاي سطحي عوام فريبانه که دست کم گرفتن شعور ميليون ها ايراني با شعور و از خصلت هاي تقريبا همه ديکتاتورها مي باشد بگذريم، دلايل و شواهد مستقلي وجود دارد که با روايت رسمي خانواده پهلوي نه تنها همخواني ندارد بلکه در مواردي در تضاد کامل قرار دارند."
در یادداشت مذکور این سوال مطرح می شود که "اگر واقعا به قتل رسيده چرا خانواده پهلوي، موضوع را خودکشي جلوه مي دهند؟"
نکات جالبی نیز ارائه می گردد که خود می تواند شواهدی بر یافتن فرد مظنون این ماجرا قرار گیرد. از جمله اینکه:
الف) رسانه ها و مطبوعات امريکا به صورت محسوسي کمتر به اين موضوع پرداختند.
ب) نتايج کالبد شکافي افشا نشده است.
ج) طرفداران پهلوي به جاي درخواست از پليس و مقامات قضایي، با استفاده از روش های سیاسی با انتشار يک طومار درصدد جمع آوري امضا و جلب نظر سناتورهاي امريکایي و باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده در جهت پيگري پرونده مرگ عليرضا پهلوي مي باشند.
د) در اولين ساعات بامداد صبح روز سه شنبه (4 ژانویه 2011) روزنامه محلي بوستون به نقل از يک افسر پليس مي نويسد که تحقيقات ابتدایي و اوليه حکايت از "خودکشي ظاهري" دارد ولي همزمان سخنگوي دادستاني بوستون مي گويد که مرگ عليرضا پهلوي رسما در رديف خودکشي طبقه بندي نشده و در ادامه اظهاراتش تاکيد مي کند که اين پرونده در رديف قتل نيز طبقه بندي نشده ولي کارآگاهان ويژه قتل در حال تحقيق و رسيدگي به اين موضوع مي باشند.
سخنگوي دادستاني در مورد اين سوال که چطور ممکن است پرونده اي که از ديدگاه وي نه خودکشي تلقي مي شود و نه قتل، توسط کارآگاهان ويژه قتل مورد بررسي قرار گيرد توضيحي نداده است.
آیا یک تبانی شکل گرفته است؟ طرفین این تبانی چه کسانی هستند؟
هـ) در 29 ژانویه "لري کليمن" (Larry Klayman) يک وکيل امريکایی در مقاله اي با ذکر چند نمونه از قتل هاي مرموز سياسي در امريکا و سرپوش گذاري دولت امريکا، اساس نظريه خودکشي کردن عليرضا را به چالش مي کشد.
وي ضمن اشاره به حضور گسترده نيروهاي امنيتي در زمان مراسم ترحيم عليرضا پهلوي در واشينگتن مي نويسد که در ديداري که با "فرح دیبا" مادر علیرضا داشته، وي منکر هر گونه افسردگي فرزندش بوده و گفته که عليرضا پهلوي همه دلايل براي زندگي کردن را داشت.
کليمن در ادامه مقاله مي گويد که با در نظر گرفتن اينکه ايالات متحده در زمان رياست جمهوري جيمي کارتر شاه را فروخت و ايران را در چنگال آخوندهاي متعصب رها کرد، خانواده پهلوي همواره احساس مي کنند که روي تکه يخ نازکي زندگي مي کنند و نمي خواهند باعث ايجاد دردسر براي ميزبانان بي رغبت امریکایي شان شوند.
وي ابراز می دارد که امريکا تلاش مي کند تا موضوع مرگ عليرضا پهلوي را از توجه افکار عمومي دور سازد.
اين وکيل امريکایي ضمن تشريح نحوه کشته شدن وينس فاستر (Vince Foster) در زمان رياست جمهوري کلينتون و سرپوش گذاري بر قتل فاستر، تاکيد مي کند که دولت ايالات متحده انگيزه و ابزار کافي براي سرپوش گذاشتن بر چنين تراژدي هایي را دارد.
در این قسمت ماجرا، یادآوری سخنان رضا پهلوی در مصاحبه با هفته نامه آلمانی "فوکوس آنلاین" سرنخ دیگری می تواند باشد. رضا پهلوی در آن مصاحبه ضمن تاکید بر اینکه آرزوی بر سر گذاشتن تاج شاهی را در ایران دارد به صراحت گفته بود که با سازمان جاسوسی امریکا (CIA) ارتباط دارد و از سیا با او تماس گرفته می شود. [اینجا بخوانید] اظهاراتی که نشان از ارتباط تنگاتنگ رضا پهلوی با دولت امریکا دارد.
همچنین عليرغم اينکه نتيجه کالبد شکافي توسط دادستاني علني نشده و گفته شده که علیرضا با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داده، نکته جالبی که "لري کليمن" مي گويد این است که "وی آگاهي يافته که تفنگ دو لول شکاري که گفته مي شود براي کشتن مقتول به کار گرفته شده از زمره دلايل خودکشي خارج شده است." چراکه متخصصان و کارشناسان سلاح هاي گرم مي گويند کشيدن همزمان هر دو ماشه تفنگ شکاري اگر نگوييم غيرممکن بلکه بسيار مشکل مي باشد و معمولا شليک اوليه شخص خودکشي کننده را ناتوان خواهد ساخت.
و) نکته بسيار مهمي که يکي از وبلاگ نويسان امريکایي بدان اشاره کرده اين است که گزارش ها نشان مي دهد که علیرضا پهلوی هيچ نوع تفنگ شکاري شخصی نداشته و به نظر مي رسد کسي هم نمي داند که چه کسي به پليس (۹۱۱) زنگ زده و جالب تر اينکه هيچ کس صداي شليک گلوله ها را نشنيده است.
اين وبلاگ نويس نيز نهايتا با اشاره به سقوط يک فروند هواپيماي بوئينگ ۷۴۷ امريکایي در سال ۱۹۹۶ در اقيانوس آتلانتيک که از آن به عنوان پرواز۸۰۰(twa۸۰۰) ياد مي شود و هيچ وقت نيز دليل اصلي انفجار آن هواپيما اعلام نشد و توسط دولت سرپوش گذاري شد، نتيجه مي گيرد که قتل عليرضا پهلوي نيز مي تواند توسط امريکا پرده پوشي شود.
ز) نکته مهم دیگر ارتباط علیرضا پهلوی با "اشرف پهلوی" خواهر شاه است که می تواند نشان از شکل گیری شاخه قدرت در خاندان پهلوی باشد. علیرضا در اوایل جوانی حتی مدت زمانی نیز در منزل اشرف پهلوی در امریکا اقامت می گزیند. "منصوره پیرنیا" از نزدیکان خانواده پهلوی در این رابطه می گوید که "شاهزاده خانم اشرف در وجنات شاهپور علیرضا، برادران و فرزند از دست رفته را میدید."
ح) پایگاه خبری حقوق انسانی و اولیه بشر مدعی است که شخصی به نام "لیلا آزموده" وجود خارجی ندارد. پیش از این منابع نزدیک به خاندان پهلوی به العربیه گفته بودند که دلیل افسردگی علیرضا پهلوی، حادثه غرق شدن معشوقه وی به نام "لیلا آزموده" بوده که در یک سفر تفریحی دریایی به همراه علیرضا بوده است.
ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دموکراتیک زندانیان سیاسی نامزد واقعی عليرضا پهلوی را "سارا طباطبایي" معرفی می کند و می نویسد که "در واقع شخصي به نام "ليلا آزموده" که رضا پهلوي در بيانيه اش به عنوان دوست دختر وي نام مي برد وجود خارجي نداشته و ندارد بلکه نامزد واقعي وي سارا طباطبایي مي باشد."
این سایت می نویسد که "سارا طباطبایي" متخصص ژئوفيزيک بوده که به همراه برادرش "اميد طباطبایي" با کميسيون تنظيم امنيت هسته اي امريکا (Nuclear Regulatory Commision) همکاري مي کند. بنا به اطلاعات این ارگان خبری خانم طباطبایی همچنین رسما براي نهادي به نام "اداره گمرک و مهاجرت" که از زير مجموعه نهادهاي با کارکرد اطلاعاتي و امنيتي است کار مي کند.
بر این اساس، این پایگاه خبری نتیجه می گیرد که ارتباط عليرضا پهلوي با سارا طباطبایي و نهايتا مرگ مشکوک و یا قتل وی را مي توان از اين زاويه امنيتي مورد بررسي و موشکافي قرار داد. به ديگر سخن اگر عليرضا پهلوي به قتل رسيده باشد، از جهت دست يابي به اطلاعات و اسنادي مي تواند باشد که قاتل يا قاتلان بر اين تصور بودند که در نزد وي نگهداري مي شود و البته آن را از جانب دستگاه های اطلاعاتی ایران می داند.
در عین حال، جالب این که بر خلاف اطلاعات این سایت در مورد سارا طباطبایی که بدون ذکر منبع است، "منصوره پیرنیا" دوست بسیار نزدیک فرح دیبا و خانواده پهلوی در خصوص سارا طباطبایی او را "دانشجوی رشته هنر، با تخصص در هنرهای ایرانی" معرفی می کند. خانم پیرنیا می گوید که "ارتباط شاهزاده با سارا تا جایی پیش رفت که شهبانو او را در محافل به همراه خود میبردند و به عنوان عروس آینده خود معرفی میکردند."
البته در برابر نتیجه ای که این پایگاه خبری مبنی بر دست داشتن دستگاه اطلاعاتی ایران در قتل علیرضا پهلوی بیان داشته این سوال جدی مطرح است که چرا آنها مستقیما به سراغ علیرضا پهلوی نرفته اند؟
ط) "بهرام مشیری" مجری تلویزیون پارس از وجود نامه ای منتسب به علیرضا پهلوی صحبت می کند که قبل از خودکشی نوشته اما به گفته او از سوی خانواده پهلوی سانسور شده و منتشر نمی شود. وی معتقد است علیرضا پهلوی دارای توانایی و محاسن شخصیتی بوده اما رضا پهلوی با نگرانی از تحت تاثیر قرار گرفتن فعالیت های سیاسی اش برادر خود را در انزوا قرار داده بود.
ی) علیرضا پهلوی 44 سال زندگی کرد با این حال هیج سابقه و رد پایی از او در هیچ رسانه ای در جهان نیست. این پرسش بسیاری است که چرا او همانند میلیون ها مردم عادی دنیا یک سایت و یا حتی یک وبلاگ معمولی نداشت؟ آیا اعضایی از خانواده او را تحت فشار گذاشته اند تا کمتر در صحنه ظاهر شود؟
ک) رضا پهلوی در بیانیه ای که پس از مرگ علیرضا منتشر کرده اظهار داشته که وی به دلیل "آنچه که بر میهن عزیزش میگذشت"، خودکشی خواهرش و مرگ پدرش افسرده بود و در نهایت نتوانسته بر افسردگی خود فایق بیاید بنابراین خودکشی کرده است. اما "لری کلیمن" وکیل امریکایی در دیداری که با "فرح دیبا" داشته می گوید که وي منکر هر گونه افسردگي فرزندش بوده و گفته که عليرضا پهلوي همه دلايل براي زندگي کردن را داشت.
همچنین علیرضا به هنگام خروج از ایران تنها ۱۲ سال داشته و بیشتر عمر خود را در خارج از ایران گذرانده بود. بنابراین افسردگی به دلیل دوری از وطن برای او نمی تواند انگیزه ای قوی برای خودکشی ایجاد کند، به ویژه آنکه بسیاری از مهاجران از کشور در سنین بسیار بالاتر جلای وطن کرده اند و هم اینک نه تنها افسرده نیستند بلکه به زندگی عادی و طبیعی خود در گوشه ای از دنیا مشغول هستند.
حتی با فرض پذیرفتن افسردگی علیرضا پهلوی این سوال پیش می آید که آیا افسردگی ناشی از مرگ پدر، تنها برای او و لیلا بوده و دیگر فرزندان و منتسبان به محمدرضا پهلوی به ویژه همسرش "فرح دیبا" و پسر ارشدش "رضا پهلوی" از این قاعده مستثنی هستند؟
باید پرسید اگر افسردگی دلیل مرگ علیرضا پهلوی بوده، چرا خانواده پهلوی یک چنین آدم افسرده ای را به حال خود رها کرده بودند تا تنها در گوشه ای از دنیا در گرداب افسردگی غوطه بزند و در نهایت خودکشی کند؟
ل) نکته مهم دیگری که باید به تمامی این موارد افزود سابقه تاریخی مرگ های مشکوک در خاندان پهلوی است که پیش تر به سراغ "علیرضا پهلوی" پنجمین فرزند رضاشاه و آخرین فرزند رضا شاه و ملکه تاجالملوک آمده بود. او که در سال ۱۳۰۱ شمسی متولد شد در سال ۱۳۱۵ به دانشکده افسری رفت و در سال ۱۳۲۰ به همراه پدر به تبعیدگاهش نقل مکان کرد و تا زمان مرگ در کنار او بود.
"علیرضا پهلوی اول" در سال ۱۳۲۳ وارد ارتش فرانسه شد و در سال ۱۳۲۶ به ایران بازگشت. وی پیش از بازگشت به ایران در پاریس با یک بیوه لهستانی به نام "کریستیانه شولوسکی" ازدواج کرد و از او صاحب پسری شد که اسمش را "علی پاتریک" گذاشتند. جالب آنکه علیرضا از نظر خصال و شخصیت شباهت تام و تمامی به رضاخان داشت اما در سال ۱۳۲۳ زمانی که شایعه ولیعهدی او به دلیل بچه دار نشدن محمدرضا پهلوی و ثریا اسفندیاری بر سر زبان ها بود، در یک سانحه هوایی، در حالی که از سرکشی زمین های خود در گرگان بازمیگشت، با هواپیمای اختصاصی خود سقوط کرد و در دم کشته شد. این هواپیما، هدیه محمدرضا پهلوی به او بود!
اکثر رسانه ها اين خبر را با استناد به مصاحبه هاي اعضاي خانواده پهلوي و يا سامانه هاي خبري منتسب به آنها منتشر کردند.
"رضا پهلوي" علت خودکشي برادرش را افسردگي شديدي عنوان مي کند که مدت ها بود بنا بر گفته او گريبانگير عليرضا پهلوي شده بود. او در ادامه افسردگي و نهايتا خودکشي خواهرش "ليلا پهلوي" و همچنين از دست دادن "ليلا آزموده" معشوقه عليرضا را از ديگر دلايل خودکشي وي توصيف مي کند.
در این میان، پایگاه خبری حقوق انسانی و اولیه بشر که ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دموکراتیک زندانیان سیاسی می باشد در یادداشتی با عنوان "عليرضا پهلوي احتمالا به قتل رسيده است" به بررسی برخی شواهد این ماجرا می پردازد. هرچند این سایت درصدد است دستگاه های اطلاعاتی ایران را مسبب این حادثه عنوان کند اما جالب اینجا است که شواهدی را ارائه می کند بیش از هر کس، "رضا پهلوی" برادر علیرضا را در مظان اتهام قرار می دهد.
رضا پهلوي در اظهاراتش با ذکر اين نکته که برادرش همچون ميليون ها جوان ايراني از آنچه به ناروا بر ميهن عزيزش مي گذشت سخت آزرده و غمگين بوده، خودکشي وي را ناشي از وطن پرستي اش عنوان می کند. گفته ای که چندان برای این ارگان خبری پذیرفتنی نیست و در موردش می نویسد "گو اينکه هر کس وطنش را دوست داشته باشد و از آنچه بر وطنش مي گذرد آزرده و غمگين باشد، مي تواند به جاي مبارزه، خودکشي نمايد!"
این سایت ابراز می دارد که "اگر از اين گونه استدلال هاي سطحي عوام فريبانه که دست کم گرفتن شعور ميليون ها ايراني با شعور و از خصلت هاي تقريبا همه ديکتاتورها مي باشد بگذريم، دلايل و شواهد مستقلي وجود دارد که با روايت رسمي خانواده پهلوي نه تنها همخواني ندارد بلکه در مواردي در تضاد کامل قرار دارند."
در یادداشت مذکور این سوال مطرح می شود که "اگر واقعا به قتل رسيده چرا خانواده پهلوي، موضوع را خودکشي جلوه مي دهند؟"
نکات جالبی نیز ارائه می گردد که خود می تواند شواهدی بر یافتن فرد مظنون این ماجرا قرار گیرد. از جمله اینکه:
الف) رسانه ها و مطبوعات امريکا به صورت محسوسي کمتر به اين موضوع پرداختند.
ب) نتايج کالبد شکافي افشا نشده است.
ج) طرفداران پهلوي به جاي درخواست از پليس و مقامات قضایي، با استفاده از روش های سیاسی با انتشار يک طومار درصدد جمع آوري امضا و جلب نظر سناتورهاي امريکایي و باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده در جهت پيگري پرونده مرگ عليرضا پهلوي مي باشند.
د) در اولين ساعات بامداد صبح روز سه شنبه (4 ژانویه 2011) روزنامه محلي بوستون به نقل از يک افسر پليس مي نويسد که تحقيقات ابتدایي و اوليه حکايت از "خودکشي ظاهري" دارد ولي همزمان سخنگوي دادستاني بوستون مي گويد که مرگ عليرضا پهلوي رسما در رديف خودکشي طبقه بندي نشده و در ادامه اظهاراتش تاکيد مي کند که اين پرونده در رديف قتل نيز طبقه بندي نشده ولي کارآگاهان ويژه قتل در حال تحقيق و رسيدگي به اين موضوع مي باشند.
سخنگوي دادستاني در مورد اين سوال که چطور ممکن است پرونده اي که از ديدگاه وي نه خودکشي تلقي مي شود و نه قتل، توسط کارآگاهان ويژه قتل مورد بررسي قرار گيرد توضيحي نداده است.
آیا یک تبانی شکل گرفته است؟ طرفین این تبانی چه کسانی هستند؟
هـ) در 29 ژانویه "لري کليمن" (Larry Klayman) يک وکيل امريکایی در مقاله اي با ذکر چند نمونه از قتل هاي مرموز سياسي در امريکا و سرپوش گذاري دولت امريکا، اساس نظريه خودکشي کردن عليرضا را به چالش مي کشد.
وي ضمن اشاره به حضور گسترده نيروهاي امنيتي در زمان مراسم ترحيم عليرضا پهلوي در واشينگتن مي نويسد که در ديداري که با "فرح دیبا" مادر علیرضا داشته، وي منکر هر گونه افسردگي فرزندش بوده و گفته که عليرضا پهلوي همه دلايل براي زندگي کردن را داشت.
کليمن در ادامه مقاله مي گويد که با در نظر گرفتن اينکه ايالات متحده در زمان رياست جمهوري جيمي کارتر شاه را فروخت و ايران را در چنگال آخوندهاي متعصب رها کرد، خانواده پهلوي همواره احساس مي کنند که روي تکه يخ نازکي زندگي مي کنند و نمي خواهند باعث ايجاد دردسر براي ميزبانان بي رغبت امریکایي شان شوند.
وي ابراز می دارد که امريکا تلاش مي کند تا موضوع مرگ عليرضا پهلوي را از توجه افکار عمومي دور سازد.
اين وکيل امريکایي ضمن تشريح نحوه کشته شدن وينس فاستر (Vince Foster) در زمان رياست جمهوري کلينتون و سرپوش گذاري بر قتل فاستر، تاکيد مي کند که دولت ايالات متحده انگيزه و ابزار کافي براي سرپوش گذاشتن بر چنين تراژدي هایي را دارد.
در این قسمت ماجرا، یادآوری سخنان رضا پهلوی در مصاحبه با هفته نامه آلمانی "فوکوس آنلاین" سرنخ دیگری می تواند باشد. رضا پهلوی در آن مصاحبه ضمن تاکید بر اینکه آرزوی بر سر گذاشتن تاج شاهی را در ایران دارد به صراحت گفته بود که با سازمان جاسوسی امریکا (CIA) ارتباط دارد و از سیا با او تماس گرفته می شود. [اینجا بخوانید] اظهاراتی که نشان از ارتباط تنگاتنگ رضا پهلوی با دولت امریکا دارد.
همچنین عليرغم اينکه نتيجه کالبد شکافي توسط دادستاني علني نشده و گفته شده که علیرضا با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داده، نکته جالبی که "لري کليمن" مي گويد این است که "وی آگاهي يافته که تفنگ دو لول شکاري که گفته مي شود براي کشتن مقتول به کار گرفته شده از زمره دلايل خودکشي خارج شده است." چراکه متخصصان و کارشناسان سلاح هاي گرم مي گويند کشيدن همزمان هر دو ماشه تفنگ شکاري اگر نگوييم غيرممکن بلکه بسيار مشکل مي باشد و معمولا شليک اوليه شخص خودکشي کننده را ناتوان خواهد ساخت.
و) نکته بسيار مهمي که يکي از وبلاگ نويسان امريکایي بدان اشاره کرده اين است که گزارش ها نشان مي دهد که علیرضا پهلوی هيچ نوع تفنگ شکاري شخصی نداشته و به نظر مي رسد کسي هم نمي داند که چه کسي به پليس (۹۱۱) زنگ زده و جالب تر اينکه هيچ کس صداي شليک گلوله ها را نشنيده است.
اين وبلاگ نويس نيز نهايتا با اشاره به سقوط يک فروند هواپيماي بوئينگ ۷۴۷ امريکایي در سال ۱۹۹۶ در اقيانوس آتلانتيک که از آن به عنوان پرواز۸۰۰(twa۸۰۰) ياد مي شود و هيچ وقت نيز دليل اصلي انفجار آن هواپيما اعلام نشد و توسط دولت سرپوش گذاري شد، نتيجه مي گيرد که قتل عليرضا پهلوي نيز مي تواند توسط امريکا پرده پوشي شود.
ز) نکته مهم دیگر ارتباط علیرضا پهلوی با "اشرف پهلوی" خواهر شاه است که می تواند نشان از شکل گیری شاخه قدرت در خاندان پهلوی باشد. علیرضا در اوایل جوانی حتی مدت زمانی نیز در منزل اشرف پهلوی در امریکا اقامت می گزیند. "منصوره پیرنیا" از نزدیکان خانواده پهلوی در این رابطه می گوید که "شاهزاده خانم اشرف در وجنات شاهپور علیرضا، برادران و فرزند از دست رفته را میدید."
ح) پایگاه خبری حقوق انسانی و اولیه بشر مدعی است که شخصی به نام "لیلا آزموده" وجود خارجی ندارد. پیش از این منابع نزدیک به خاندان پهلوی به العربیه گفته بودند که دلیل افسردگی علیرضا پهلوی، حادثه غرق شدن معشوقه وی به نام "لیلا آزموده" بوده که در یک سفر تفریحی دریایی به همراه علیرضا بوده است.
ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دموکراتیک زندانیان سیاسی نامزد واقعی عليرضا پهلوی را "سارا طباطبایي" معرفی می کند و می نویسد که "در واقع شخصي به نام "ليلا آزموده" که رضا پهلوي در بيانيه اش به عنوان دوست دختر وي نام مي برد وجود خارجي نداشته و ندارد بلکه نامزد واقعي وي سارا طباطبایي مي باشد."
این سایت می نویسد که "سارا طباطبایي" متخصص ژئوفيزيک بوده که به همراه برادرش "اميد طباطبایي" با کميسيون تنظيم امنيت هسته اي امريکا (Nuclear Regulatory Commision) همکاري مي کند. بنا به اطلاعات این ارگان خبری خانم طباطبایی همچنین رسما براي نهادي به نام "اداره گمرک و مهاجرت" که از زير مجموعه نهادهاي با کارکرد اطلاعاتي و امنيتي است کار مي کند.
بر این اساس، این پایگاه خبری نتیجه می گیرد که ارتباط عليرضا پهلوي با سارا طباطبایي و نهايتا مرگ مشکوک و یا قتل وی را مي توان از اين زاويه امنيتي مورد بررسي و موشکافي قرار داد. به ديگر سخن اگر عليرضا پهلوي به قتل رسيده باشد، از جهت دست يابي به اطلاعات و اسنادي مي تواند باشد که قاتل يا قاتلان بر اين تصور بودند که در نزد وي نگهداري مي شود و البته آن را از جانب دستگاه های اطلاعاتی ایران می داند.
در عین حال، جالب این که بر خلاف اطلاعات این سایت در مورد سارا طباطبایی که بدون ذکر منبع است، "منصوره پیرنیا" دوست بسیار نزدیک فرح دیبا و خانواده پهلوی در خصوص سارا طباطبایی او را "دانشجوی رشته هنر، با تخصص در هنرهای ایرانی" معرفی می کند. خانم پیرنیا می گوید که "ارتباط شاهزاده با سارا تا جایی پیش رفت که شهبانو او را در محافل به همراه خود میبردند و به عنوان عروس آینده خود معرفی میکردند."
البته در برابر نتیجه ای که این پایگاه خبری مبنی بر دست داشتن دستگاه اطلاعاتی ایران در قتل علیرضا پهلوی بیان داشته این سوال جدی مطرح است که چرا آنها مستقیما به سراغ علیرضا پهلوی نرفته اند؟
ط) "بهرام مشیری" مجری تلویزیون پارس از وجود نامه ای منتسب به علیرضا پهلوی صحبت می کند که قبل از خودکشی نوشته اما به گفته او از سوی خانواده پهلوی سانسور شده و منتشر نمی شود. وی معتقد است علیرضا پهلوی دارای توانایی و محاسن شخصیتی بوده اما رضا پهلوی با نگرانی از تحت تاثیر قرار گرفتن فعالیت های سیاسی اش برادر خود را در انزوا قرار داده بود.
ی) علیرضا پهلوی 44 سال زندگی کرد با این حال هیج سابقه و رد پایی از او در هیچ رسانه ای در جهان نیست. این پرسش بسیاری است که چرا او همانند میلیون ها مردم عادی دنیا یک سایت و یا حتی یک وبلاگ معمولی نداشت؟ آیا اعضایی از خانواده او را تحت فشار گذاشته اند تا کمتر در صحنه ظاهر شود؟
ک) رضا پهلوی در بیانیه ای که پس از مرگ علیرضا منتشر کرده اظهار داشته که وی به دلیل "آنچه که بر میهن عزیزش میگذشت"، خودکشی خواهرش و مرگ پدرش افسرده بود و در نهایت نتوانسته بر افسردگی خود فایق بیاید بنابراین خودکشی کرده است. اما "لری کلیمن" وکیل امریکایی در دیداری که با "فرح دیبا" داشته می گوید که وي منکر هر گونه افسردگي فرزندش بوده و گفته که عليرضا پهلوي همه دلايل براي زندگي کردن را داشت.
همچنین علیرضا به هنگام خروج از ایران تنها ۱۲ سال داشته و بیشتر عمر خود را در خارج از ایران گذرانده بود. بنابراین افسردگی به دلیل دوری از وطن برای او نمی تواند انگیزه ای قوی برای خودکشی ایجاد کند، به ویژه آنکه بسیاری از مهاجران از کشور در سنین بسیار بالاتر جلای وطن کرده اند و هم اینک نه تنها افسرده نیستند بلکه به زندگی عادی و طبیعی خود در گوشه ای از دنیا مشغول هستند.
حتی با فرض پذیرفتن افسردگی علیرضا پهلوی این سوال پیش می آید که آیا افسردگی ناشی از مرگ پدر، تنها برای او و لیلا بوده و دیگر فرزندان و منتسبان به محمدرضا پهلوی به ویژه همسرش "فرح دیبا" و پسر ارشدش "رضا پهلوی" از این قاعده مستثنی هستند؟
باید پرسید اگر افسردگی دلیل مرگ علیرضا پهلوی بوده، چرا خانواده پهلوی یک چنین آدم افسرده ای را به حال خود رها کرده بودند تا تنها در گوشه ای از دنیا در گرداب افسردگی غوطه بزند و در نهایت خودکشی کند؟
ل) نکته مهم دیگری که باید به تمامی این موارد افزود سابقه تاریخی مرگ های مشکوک در خاندان پهلوی است که پیش تر به سراغ "علیرضا پهلوی" پنجمین فرزند رضاشاه و آخرین فرزند رضا شاه و ملکه تاجالملوک آمده بود. او که در سال ۱۳۰۱ شمسی متولد شد در سال ۱۳۱۵ به دانشکده افسری رفت و در سال ۱۳۲۰ به همراه پدر به تبعیدگاهش نقل مکان کرد و تا زمان مرگ در کنار او بود.
"علیرضا پهلوی اول" در سال ۱۳۲۳ وارد ارتش فرانسه شد و در سال ۱۳۲۶ به ایران بازگشت. وی پیش از بازگشت به ایران در پاریس با یک بیوه لهستانی به نام "کریستیانه شولوسکی" ازدواج کرد و از او صاحب پسری شد که اسمش را "علی پاتریک" گذاشتند. جالب آنکه علیرضا از نظر خصال و شخصیت شباهت تام و تمامی به رضاخان داشت اما در سال ۱۳۲۳ زمانی که شایعه ولیعهدی او به دلیل بچه دار نشدن محمدرضا پهلوی و ثریا اسفندیاری بر سر زبان ها بود، در یک سانحه هوایی، در حالی که از سرکشی زمین های خود در گرگان بازمیگشت، با هواپیمای اختصاصی خود سقوط کرد و در دم کشته شد. این هواپیما، هدیه محمدرضا پهلوی به او بود!
Aucun commentaire:
Enregistrer un commentaire